دانلود تحقیق رشته کامپیوتر

بررسی و تشریح نظریه های تداعی گر از زیر مجموعه های نظریه های یادگیری

 
 
 
 
 
 
 

نظریه‌های تداعی‌گرایی

به طور كلی نظریه‌های یادگیری در سه دسته مهم تداعی‌گرایی،‌ شناخت‌گرایی و شناخت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در این بخش به تشریح اصلی نظریه‌های تداعی‌گرایی یا محرك و پاسخ می‌پردازیم.
 
تداعی‌گرایی به یك دسته از نظریه‌های روان‌شناختی اطلاق می‌شود كه در آن فرایند یادگیری به عناصر وابسته به یكدیگر تبدیل می‌شوند. كردارها یا اندیشه‌ها فقط به این سبب در ذهن و خاطر یا رفتار ما متجلی می‌شوند كه در ترجبه‌های پیشین ما با یكدیگر پیوند یافته‌اند. روش بررسی افراد آدمی در قالب تداعی‌گرایی تحلیلی است. به این معنا كه یادگیری در این شیوه به اجزاء تشكیل‌دهنده آن تبدیل می شود. در واقع تداعی‌گرایی نظریه اندریافت، چنانكه ملاحظه گردید، عناصر همخوان به طور كلی روانی هستند كه ساختهای روانی را تشكیل می‌دهند. نظریه ورزش روانی ذهن را جوهر و اساس یادگیری می‌شناسد، در صورتی كه نظریه اندریافت فقط آن را یك ساخت تلقی می‌كند.
 
افلاطون و فیلسوفان دیگر عهد باستان تصور می‌كردند كه یادگیری استعداد به یادآوردن اندیشه‌هایی است كه افراد آدمی پیش از تولد دارا بوده‌اند. یعنی، اندیشه‌ها از رشد درونی مایه می‌گیرند، فطری هستند و به جهانی دیگر تعلق دارند. ارسطو نیز اندیشه‌ها و تصورات را ذاتی می‌دانست و به ورزش روانی هم‌اهمیت می‌داد و از این دیدگاه به یادگیری توجه می‌كرد. هر چند وی معتقد بود كه حواس نیز در یادگیری دخالت دارند، اما نقش آنها در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
 
سابقه همخوانی اندیشه‌ها به ارسطو باز می‌گردد. به اعتقاد او وقتی شییء با اندیشه و معلوماتی با شییء یا اندیشه و معلومات دیگر ارتباط داشته باشد وجود یكی موجب به یادآوردن دیگری می‌شود. وی برای یادآوری و همخوانی سه اصل مجاورت، مشابهت و تضاد را مهم می‌شمارد. در اصل مجاورت اشیاء یا اطلاعاتی كه از نظر مكانی یا زمانی مجاور یكدیگرند به خاطر سپرده یا به یادآورده می‌شوند، كه از نظر مكانی یا زمانی مجاور یكدیگرند به خاطر سپرده یا به یادآورده می‌شوند، مانند «پاریس و برج ایفل»، «انقلاب كبیر فرانسه 1789». در اصل مشابهت دو چیز با دو مورد مشابه یكدیگر را به یاد می‌آورند، مانند «گربه و ببر» یا «thunder و تندر» در انگلیسی و فارسی. در اصل تضاد نیز اشیاء یا اندیشه‌های متضاد یكی موجب یادآوری دیگر می‌شود، همچون «سرما و گرما» یا «عزت و ذلت». معلمان و پرورشكاران بر این اساس همخوانی اندیشه‌ها را در كار یادگیری و تحصیل دانش با اهمیت می‌دانستند.
 
تداعی‌گرایی در قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم مورد توجه روان‌شناسان قرار گرفت. همه نظریه‌های شرطی از آن جمله‌اند. نظریه وابسته‌گرایی یا پیوندی ثورندایك وابستگی و پیوند محرك و پاسخ را به یكدیگر وسیله یادگیری می‌شمرد، در صورتی كه پاولف به همراه شدن محركی با محرك دیگر تاكید می‌ورزید. اما شرطی شدن عامل به رفتاری كه نخست انجام می‌گیرد و پاداش دریافت می‌دارد اهمیت می‌داد و این روش را برای یادگیری موثر می‌شناخت در این بخش به نظریه‌های مهم تداعی‌گرایی كه به رفتارگرایی شهرت یافته‌اند، خواهیم پرداخت.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
1- زمینه و پیشینه نظریه های یادگیری 3
1-1. شناخت و زمینه‌های یادگیری 3
1-1-1. اهمیت یادگیری 3
1-1-2. ماهیت یادگیری 4
1-1-3. تعریف یادگیری 5
2. نظریه‌های تداعی‌گرایی 7
2-1. نظریه وابسته‌گرایی ثورندایك 8
2-1-1. قانونهای یادگیری ثورندایك 10
2-1-2. قانونهای اصلی ثورندایك 11
2-1-3. قانونهای فرعی 12
2-1-4. بررسی و ارزشیابی نظریه وابسته‌گرایی 13
2-1-5. هوش از دیدگاه ثورندایك 14
2-2. نظریه بازتابی 16
2-2-1. پدیده شرطی شدن 17
2-3. نظریه رفتارگرایی واتسن 20
2-3-1. چگونگی رفتارگرایی 20
2-3-2. نقش محیط 21
2-3-3. انسان از نظر واتسن 21
2-3-4. شرطی شدن هیجانها 22
2-3-5. سخن‌گویی از دیدگاه واتسن 22
2-3-6. یادگیری از نظر واتسن 23
2-4. نظریه كاهش سایق 25
2-4-1. یادگیری برای بقاء 25
2-5. یادگیری انتظاری 26
2-5-1. یادگیری نهایی 29
2-5-2. مسائل یادگیری 29
2-6. نظریه كمّی اسپنس 30
2-6-1. ماهیت نظریه یادگیری اسپنس 30
2-6-2. رفتار یكپارچه 32
2-6-3. چگونگی سازه‌ها 32
2-6-4. تعیین‌كننده‌های رفتار 33
2-6-5. یادگیری از دیدگاه اسپنس 35
2-6-6. شرطی شدن كلاسیك 36
2-6-7. ماهیت شرطی شدن ابزاری 36
2-6-8. یادگیری افتراقی 38
5. مراجع 39